۱۳۸۷ بهمن ۲۴, پنجشنبه

منتظر ...

دوباره شب ستاره بارون شده

پوست سیاهِشَم چه دون دون شده

دوباره دل هوایِ گریه کرده

گونه‏هامُ نیگا بکن چه زرده !

ماهِ شبِ چارده قشنگ‏تر شده

چشایِ منتظر چقدر تر شده

کبوترِ دلم چه بیتاب شده

برایِ دیدنت دلم آب شده

دوباره غصه توُ دلم لونه کرد

جای خالیت رُ باز بَرام بونه کرد

آخ چه قَدَر من به تو دل بسته‏ام

از این جدایی چه قَدَر خسته‏ام

قفلِ دلم با یک کلید وا میشه

همونکه توُ چشمِ تو پیدا میشه .

هیچ نظری موجود نیست: