زندگي رُ بر ميگردم، آخه اين حق ِ دلم نيست
عشقِ تو حبابِ صابون، تنها اين كه مشكلم نيست
دردِ من ازون چِشا بود، كه ميشد بهارُ توش ديد
هر چي دل گفت يه فريبه، عقلِ وامونده كه نشنيد!
ساده بودمُ پُراحساس، ناز ِ چشمايِ تو پاييز
من يه شعرِ تازه بودم، تو يه نغمهي غمانگيز
دست و بالتُ گرفتم، تا تو هم، ترانه باشي
شبِ وحشتُ بخوابي، تو طلوعِ عشق پاشي
ريشه كردي تو وجودم، سرخِ لبهات از دلم بود
شعله زد حيله تو چشمات، عشقِ من انگاري كم بود
پا شدي و پا گذاشتي، رويِ قلبِ سادهي من
با يكي ديگه پريدي، من شدم برات يه دشمن
پشتِ پا زدي به قلبم، زندگيم هَمش حروم شد
لحظههاي خوبِ عمرم، همون اولِش تموم شد
بازي خورد آخرش اين دل، كاشكي فكرشُ ميكردم
اگه پاش بياُفته صد بار، زندگي رُ بر ميگردم.
۱۳۸۹ آذر ۸, دوشنبه
۱۳۸۹ آبان ۲۲, شنبه
بسه موندن...
روح ِ سرگردونِ كولي/ قَسَمايِ حول حولي
موج ِ جامونده تو ساحل/ انگاري كه مونده تو گِل
نفسَم شماره خورده/ يه كسي دلش رُ برده
تهِ خط بازَم كويره/ داره جونمُ ميگيره
اين قمارِ سرنوشته / يا جهنم يا بهشته
ديگه فرصتي نمونده/ عشق ِ تو منُ سوزونده
زندگي اَمون نميده/ واسهمون نقشه كشيده
خط بزن جريمههامُ/ دوره كن هميشههامُ!
اگه كولياَم همينم/ نميتونم كه بشينم
مثه مرداب نميتونم/ يه جا بيصدا بخونم
تو خودم ترانه ميشم/ تا كه برگردي به پيشَم
بسه دل بستن و موندن/ فرصتِ راهُ سوزوندن
واسه برگشتن به خونه/ جاده هم دل نگرونه
پا شيمُ هميشگي شيم/ را(ه) بيوفتيم زندگي شيم
يادمون باشه نميشه/ منتظر موند پشتِ شيشه.
۱۳۸۹ آبان ۱۱, سهشنبه
آسوده بخواب...
پنجمين ترانهي من كه ميشه گفت يه كار كاملاً سفارشيه، به درخواست يه پدر ِ داغدار از مرگِ پسر ِ 12 سالهش كه از سرطان فوت كرده، توسط خوانندهي عزيز "رضا نصيري" با تك نوازيِ "هادي آئينطلب" اجرا شد...
لازم به توضيحه كه مرحوم، متولدِ خرداد ماه و سفر كردهي ارديبهشت ماه بوده و بعضي از ابيات هم جنبهي خاطره داره واسه خانوادهاش. ( نشد تا بگيرم به آغوشت اي گل ...)
قطعاً اين كار خالي از اشكال نيست .
طلوعت بهاري غروبت بهاري / بهار از تو مونده برام يادگاري
به خردادِ عمرُ به ارديبهشتم / كه سرشارم از تو كه سرشارم از غم
طلوعت دلانگيز غروبت غمانگيز / همه آرزوهام شده بي تو پاييز
نشد تا بگيرم به آغوشت اي گل / نگير خرده بر من ندارم تحمل
خدا دوستت داشت تو را با خودش برد / ولي روح ِ بابا بدونِ تو پژمرد
عصايم تو بودي به اوقاتِ پيري / كجايي عزيزم كه دستم بگيري
نبوده گناهت به جز بيگناهي / من اشكم چو دريا تو روحت چو ماهي
هميشهترينَم، تو اي بهترينَم / بخواب اينك آرام" محمد امينَم"
اشتراک در:
پستها (Atom)