خودش رُ آدم ِ دل رحمي ميدونست ، خيلي احساساتي و رقيق بود ، بعضي وقتا كه يه مورچه رُ زير ِ پاش له ميكرد تا ساعتها دَمَغ ميشد حتي يه نَمه اشك هم ميريخت واسه اينكه جونِ يه حيوونِ ضعيف رُ گرفته بود ؛ تو خونهش پُر بود از حيوونايِ جور واجور و ريز و درشت ، لاكپشت ، خرگوش ، قناري و ... كه ازشون مثه مادرشون نگهداري ميكرد ، واقعاً هم خيلي بهشون رسيدگي ميكرد مثه يه مادر ِ واقعي !
تلفن همراش زنگ خورد ... شماره رُ كه نيگاه كرد يادش اومد كه خيلي كار داره ، خيليا چشمِ اُميدِشون به اون بود ... زودي آماده شد و از تَك تَكِ بچههاش خداحافظي كرد و رفت سمت محل ِ كارش ...
رويِ نيمكت توي پارك نشست و به اطرافش نيگاه كرد ، كَم كَم آدماي ِ جور واجور اومدن سمتِش و اونم شروع كرد به فروش قُرصايِ روان گردون !!!
موقع برگشتن يه بچه گنجيشك رُ ديد كه از لونهش روي درخت افتاده بود و مورچهها هم داشتن ميخوردنش ، تا اين صحنه رُ ديد از قانون بيرحم طبيعت دلش شيكست و اشك از گوشهي چشمش سرازير شد و زير ِ لب گفت : چه قانونِ بيرحميه قانونِ بقا ...
۱۳۸۸ مرداد ۶, سهشنبه
پيوند...
عقد به معنی پیوند و گرهست ، آدما میتونن دو رشته طناب یا بند رُ به هم پیوند بزنن میتونن اعضای بدن رُ پیوند بزنن یا میتونن با تعهدی دلاشون رُ به هم پیوند بزنن ...
گاهی وقتا پیش میاد که یه تعهد اخلاقی نسبت به چیزی یا کسی رُ واسه خودمون تعریف میکنیم و تا ته خط هم ادامهش میدیم یکی از این موارد تعهدیه که دو نفر آدم به هم میدن تا در کنار هم و با هم در جهت رسیدن به اهدافی که تعریف میکنن یا بعدها متناسب با شرایط به وجود میاد ، حرکت کنن ، یاد بگیرن ، یاد بدن ، بخندن ، گریه کنن و در کل شریک باشن ...
امروز دومین سالگرد این تعهد واسه من و همسرمه ...
عید مبعث ، پیوند ابدی ایزد منٌان و انسان ، مبارک باد .
گاهی وقتا پیش میاد که یه تعهد اخلاقی نسبت به چیزی یا کسی رُ واسه خودمون تعریف میکنیم و تا ته خط هم ادامهش میدیم یکی از این موارد تعهدیه که دو نفر آدم به هم میدن تا در کنار هم و با هم در جهت رسیدن به اهدافی که تعریف میکنن یا بعدها متناسب با شرایط به وجود میاد ، حرکت کنن ، یاد بگیرن ، یاد بدن ، بخندن ، گریه کنن و در کل شریک باشن ...
امروز دومین سالگرد این تعهد واسه من و همسرمه ...
عید مبعث ، پیوند ابدی ایزد منٌان و انسان ، مبارک باد .
۱۳۸۸ تیر ۱۴, یکشنبه
پدرم ...
پدر !
همچنان ایستادهام
به پشتوانهی نام تو ...
خوب که دقت میکنم ، خیلی وقتا پیش اومده که از اعتبار نام پدرم به صورت خواسته یا ناخواسته استفاده کردم ، نه اینکه اون مرحوم آدم معروفی باشه یا پُست و مقامی داشته باشه ، آدم خوب و معقولی بوده که میشه گفت اونایی که باهاش برخورد داشتن جز خوبی و خیر چیز دیگهای ازش ندیدن ، آدم زحمتکش و قانعی که دستش رُ جلوی هیچ کس دراز نکرد و در حَدٌِ توانش هم به دیگران کُمک کرد ...
حِسِ خوبیه وقتی اسم فامیلت رُ که میشنون بهت میگن : پسر فلانی هستی ؟
روحش شاد در کنار مادر مهربانم .
ولادت با سعادت مردی از جنس عدالت پُر سرور باد ، مردی که نامش جاودانهی تاریخ بوده و هست ، مردی که روز پدر با نام او گره خورده و ارزش پیدا میکند .
همچنان ایستادهام
به پشتوانهی نام تو ...
خوب که دقت میکنم ، خیلی وقتا پیش اومده که از اعتبار نام پدرم به صورت خواسته یا ناخواسته استفاده کردم ، نه اینکه اون مرحوم آدم معروفی باشه یا پُست و مقامی داشته باشه ، آدم خوب و معقولی بوده که میشه گفت اونایی که باهاش برخورد داشتن جز خوبی و خیر چیز دیگهای ازش ندیدن ، آدم زحمتکش و قانعی که دستش رُ جلوی هیچ کس دراز نکرد و در حَدٌِ توانش هم به دیگران کُمک کرد ...
حِسِ خوبیه وقتی اسم فامیلت رُ که میشنون بهت میگن : پسر فلانی هستی ؟
روحش شاد در کنار مادر مهربانم .
ولادت با سعادت مردی از جنس عدالت پُر سرور باد ، مردی که نامش جاودانهی تاریخ بوده و هست ، مردی که روز پدر با نام او گره خورده و ارزش پیدا میکند .
اشتراک در:
پستها (Atom)