۱۳۸۷ مرداد ۳, پنجشنبه

علی ای همای رحمت...

نوشتن درباره‏ی کسی که نمی‏شناسیش خیلی مشکله و از اون مشکل‏تر اینه که بخوای در مورد کسی بنویسی که به عنوان انسانی کامل ازش یاد می‏شه ...

اگه ازمون بپرسن می‏گیم که مسلمونیم و ، یعنی اون حضرت ، به عنوان اولین و سرلوحه‏ی ماست ، کسی که تو تمام طول عمرمون



خیلی چیزا درباره‏ش شنیدیم و حتی بعضی وقتا هم بعضی از آدمای سودجو از احساسات پاک مردم سوء استفاده کردن و واسه بازار گرمی ، واقعیات رُ به سمت سوق دادن غافل ازینکه اون حضرت نیازی به ستایش کذایی و این جور حرفا نداره و اگه اونجوری که بوده ازش یاد بشه ، شخصیتش اونقدر عمیق هست که هر کسی به فراخور علاقه و ظرفیتش بتونه از اون حضرت یاد بگیره و بکار ببنده ...

اما یه چیز جالبی که من باهاش برخورد کردم این بوده که حتی اگه درباره‏ی (ع) غلو هم بشه شخصیتش اونقدر بزرگ و شگفت‏انگیزه که یه جورایی قابل باور میشه واسمون ...

امایه واقعیت تلخ هم تو این‏جور صحبتها وجود داره و اون اینه که متاسفانه اونقدر ابعاد این شخصیت بزرگ رُ شاخ و برگ غیر واقعی میدن که یه جورایی به ما القا میشه که رسیدن به ابعاد واقعی یک انسان ، دست نیافتنیه و یادمون می‏ره که اون حضرت هم مثه همه‏ی ماها یه آدم بوده ، از جنس خودمون ، اونم می‏تونسته حق دیگران رُ بخوره ، می‏تونسته نا عادلانه رفتار کنه ، می‏تونسته نسبت به هم نوعش بی‏خیال باشه ، می‏تونسته ... اما نخواسته که از اون چیزی که یک انسان به عنوان مخلوق برگزیده‏ی خدا می‏تونه باشه ، دور بشه ... تلاش کرده ، خواسته و خدا هم کمکش کرده ...

نباید به عنوان یک ابَر انسان دست نیافتنی ازون یاد بشه ، اونم یک انسان بوده که قدر انسان بودنش رُ دونسته و جایگاه خودش رُ پیدا کرده و واسه همیشه‏ی تاریخ ماندگار و جاوید شده ...

هیچ نظری موجود نیست: