توي كوچه رهگذر
گفت با خودش
خانهام كجاست ؟
* * *
سكوتِ حوض شكست ، با صداي دَر
سايه رفت ، توي باغچه ، زيرِ قامتِ درخت
و جغجغه سُرود
باز هم شعر شاد
مُرد خلوتِ خروس ، با صدايِ تَق و تَق
چكه كرد شيرِ آب
بلبلي پريد ، رويِ بندِ رَخت
روسري نَفس كشيد!
دوچرخه زَد ركاب ، سويِ آفتاب
روي پُشتِ بام
كودكي دويد ، در پيِ خُدا
دَر گشوده شد ، به دستِ نور
گفت رهگذر :
خانهام كجاست ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر