۱۳۸۷ اسفند ۱۳, سه‌شنبه

سال روز آشنایی 1384/12/12، 2006/03/03، 1427/02/02

و صدا بود که مرا عاشق کرد ، اما نه هر صدایی ، بلکه صدایی که از دورترین نقطه‏ی نقشه‏ی خیالی ذهنم ، تمام صمیمیت خودش را جمع کرد و از درون یک رشته سیم نازک ، بارِ محبت را حمل کرد و به من هدیه داد ، یک تماس یک صحبت یک دگرگونی ...

و من نفهمیدم چرا ، نفهمیدم چرا پای‏بند این لحن شیرین و گرم شدم بدون آنکه ببینم گوینده‏اش را ؟!

و چه آسان عاشق می‏شویم و چه سخت عاشق می‏مانیم ...

شعله‏های عشق از درون چون هیزم‏های خشک به سوختن می‏دهند ما را ، اما تا کی می‏توان هیزم این آتش جاودانه بود ؟

و من ، مردی تنها از جنوبی گرم و شرجی، که چشمانم عشق را در چهره‏های معصوم و دست نخورده می‏جویید ، در پسِ یک چهره‏ی خیالی که با صدایت مجسم شد تو را پیدا کردم و چه آسان دل بستم و چه محکم گره خورد سرنوشتمان به دست پینه بسته‏ی تقدیر ...

چه حس نازک و تُردی‏ست وقتی در تار و پود تو ، رَج‏های محبت گره خورده‏اند و نقشی به وسعت زندگی ، خودنمایی می‏کند ...

چه خوش بود نغمه آشنایی و چه خوش است ترانه ی با تو بودن ...

----------------------------------------------------------------------------------------

پ.ن : سال روز آشنایی من و همسرم 1384/12/12 خورشیدی معادل 2006/03/03 میلادی معادل 1427/02/02 قمری ساعت 21:00 .

هیچ نظری موجود نیست: