۱۳۸۷ تیر ۸, شنبه

دَم را غنيمت بشمر ...

هر آن چيزي كه مي‌جويي و مي‌خواهي ، در امروز است

به فرداها اميدي نيست

كه فرداها همه كم‌رنگ و بي‌رنگند

بيا و كاخ خود بر آبها منشان

كه پايانش همه ويراني و تلخي‌ست

به فرداها اميدي نيست

كه فرداها سرابي خشك و جان سوزند

بيا از حسرت ديروز هم بگذر

كه از سرچشمه رفت آن آب و ديگر بر نخواهد گشت

بيا و بنده‌ي دم باش .

هیچ نظری موجود نیست: