سوگند به زمان ، که واقعاً انسان دستخوش زیان است ...
حتماً براتون پیش اومده که این آیه از قرآن رُ شنیده یا خونده باشین ، هیچ شده به مضمون و معنای این آیه توجه کنین ؟؟؟
یه نگاهی به اطرافمون بندازیم ... یه توجهی به اوقات روزانهمون بکنیم ... یه ضربالمثل هست که میگه : وقت طلاست ، یعنی خیلی باارزشه ، چه چیزی این وقت رُ با ارزش کرده ؟!!
تصور من اینه که غیر قابل تکرار بودن لحظهها اون رُ با ارزش کرده ، اینکه همین الان ، این لحظه که گذشت دیگه بر نمیگرده ، همهی ما یک زمان مشخص و محدودی به نام "عمر" در اختیارمونه که باید سعی کنیم به بهترین شکل ازش استفاده کنیم و لذت ببریم ، اما یه سئوال ؟
تا چه اندازه وقتمون دست خودمونه ؟؟؟؟
یه نگاهی به کارهای روزمرمون بندازیم و ببینیم که چقدر از عمرمون رُ صرف کارهایی که دوس داریم میکنیم و تا چه اندازه اختیار وقتمون رُ داریم ...
چقدر از وقتمون رُ توی صف بانک ، اتوبوس ، ادارات و و و و و ... صرف میکنیم ؟؟
چقدر از عمرمون رُ تو ترافیک میگذرونیم ؟؟؟
کلی پول میدیم تا با خرید بلیط هواپیما کلی از وقتمون رُ صرفهجویی کنیم اما به دلمون مونده که یه پرواز ، به موقع انجام بشه ، اونوقت تو بهترین حالتش فقط یه عذرخواهی کوچولو میکنن و خلاص ...
اصلاً مگه وقت مردم ارزشی هم داره ؟ اصلاَ این که میگن وقت طلاست منظور وقت همهی مردمه ؟؟
هر روز میلیونها نفر تو ترافیک و جاهای دیگه وقت پر ارزششون رُ هدر میدن ، این وقتی که میتونن به خونوادهاشون برسن ، میتونن فکر کنن و مفید باشن ، میتونن مشکلی رُ حل کنن ، میتونن خلق کنن میتونن ....
اینه ارزش قائل شدن واسه لحظات عمر مردم ؟؟
اینه حقالناس ؟!؟!
حالا خودمونیما ! از اون وقتی که برامون میمونه چه استفادهای میکنیم هوم ؟ ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر